شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ اصغر که به چهره از عطش رنگ نداشت/ ياراى سخن با من دلتنگ نداشت/ يارب تو گواه باش، شش ماهه‌ى من/ شد کشته‌ى ظلم و با کسى جنگ نداشت. :(( شاعر: جواد محدثى
*ابرار*
او غربت صداي پدر را شنيده است/ شش ماهه اي که سن بلوغش رسيده است/ با بالهاي ناله که از حال رفته بود/ تا پيش چشمهاي پدر پر کشيده است/ دست سه شعبه اي که به سويش دراز شد/ هرگز چنين بهار قشنگي نچيده است
*ابرار*
تيرش ز آه و اشک علي آبديده است/ خون گلوي ملتهبش بر زمين نريخت/ اين باغ لاله را کس ديگر خريده است/ از تکه هاي حنجره اي خشک و بي رمق/ ته مانده غريب صدايش چکيده است
ممنون از علاقه مندي و بازنشر و شعرهاي زيباتون خانم ابرار :)
ممنون از همه التماس دعا
*ابرار*
خواهش ميکنم ... التماس دعا پسر گل :)
*ابرار*
بخواب اي نو گل پژمان و پرپر/ بخواب اي غنچه افسرده اصغر/ بخواب آسوده اندر دامن خاك/ نديده دامن پر مهر مادر
يار غائب
پريده ديد عدو تا كه رنگ و روى تو را/ حواله داد به تيرش، گل گلوى تو را/ تبسمى كه شكفت از سه شعبه بر لب تو/ نشان حرمله مى‏داد خلق و خوى تو را/ صداى پارگى تارهاى حنجر تو/ چو مشك پاره گدازد دل عموى تو را
*ابرار*
مگر نه خون تو بر آسمان پدر پاشيد/ كه حق گواه دهد قصه‏ ى گلوى تو را؟
ساعت دماسنج
~ اباصالح ~
رتبه 0
0 برگزیده
141 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top